نویسندگان | مصطفی دشتی آهنگر |
---|---|
نشریه | ادبیات پارسی معاصر |
شماره صفحات | ۳۹-۶۰ |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | بهار و تابستان ۹۰ |
رتبه نشریه | ISI |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
چکیده مقاله
رمانهایی که در سالهای اخیر، زنان خلق کردهاند، شباهتهای فراوانی با هم دارند. بهنظر میرسد نویسندگان زن ـ خواسته یا ناخواسته ـ از الگوی واحدی برای نگارش رمانهای خود استفاده میکنند. در این مقاله سعی شده است تا وجود شباهتها در پیرنگ چهار رمان اثبات شود. برای تحلیل این مسئله، از رویکرد ساختارگرایی استفاده شده است، چرا که در ساختارگرایی، ادبیات با دیدگاهی کلی و خودبسنده مطالعه میشود. با استفاده از این رویکرد، شباهتها و جهتگیری اصلی این رمانها در پیرنگ کشف میشود. پیرنگ این رمانها کمابیش شباهتهای ساختاری عمدهای با هم دارند. دلیل این شباهتها پیش از هر چیز، وضعیت فرهنگی مشابه پدیدآورندگان این رمانها است که باعث شده است ساختارهای ذهنی مشابهی در خلق آثار دیده شود. در این مقاله ابتدا توضیح مختصری درباره ساختارگرایی داده میشود، سپس در بخش بحث و بررسی، آن دسته از نظریات ساختارگرایان، که با موضوع مقاله ارتباط دارد، بهطور خلاصه مرور میشود. مباحثی درباره پیرنگ و بحثهای تخصصیتر ساختارگرایان درباره آن نیز در همین قسمت آمده است. در پایان نیز مطالعه موردی پیرنگ چهار رمان از منظر ساختارگرایانه آورده شده است که نشان میدهد پیرنگ این رمانها از الگویی کلی پیروی میکند. رمانهای بررسی شده عبارتند از: 1. خط تیره آیلین (ماهمنیر کهباسی)،2. چراغها را من خاموش میکنم (زویا پیرزاد)، 3. چه کسی باور میکند رستم (مهرانگیز شریفیان)، 4. رؤیای تبت (فریبا وفی).
tags: ساختارگرایی زبان گفتار کارکرد رمان پیرنگ