گناه ضحاک؛ تحلیلی از برآمدن و برافتادن ضحاک در شاهنامه فردوسی

نویسندگانمحمداکبر سپاهی
همایشسومین کنفرانس بین المللی شرق شناسی - فردوسی و فرهنگ و ادب پارسی
تاریخ برگزاری همایش۱۳۹۷-۱۲-۲۰
محل برگزاری همایشدهلی نو
ارائه به نام دانشگاهولایت
نوع ارائهچاپ در مجموعه مقالات
سطح همایشبین المللی

چکیده مقاله

داستان برآمدن و برافتادن ضحاک تازی در شاهنامۀ فردوسی، یکی از نقاط عطف داستان های اساطیری ایران است که با قیام کاوه و به قدرت رسیدن آفریدون می انجامد و طلیعۀ دورانی نو در روایات اساطیری و حماسی ایرانی است. ضحاک تحول یافتۀ نقشی اهریمنی در متون دینی است که در شاهنامه و روایات نزدیک به آن با صفت تازی بازیابی شده است. چگونگی پیدایش و قدرت یافتن ضحاک در شاهنامه، علاوه بر بحث نقل و روایت داستانی که در منابع کتبی و شفاهی فردوسی وجود داشته اند، مسائلی از تعلیم و انتقاد اجتماعی و ناگزیرهای بشری را مطرح می کند که که گویا شاهنامه قصد دارد به مخاطبانش این مسئله را گوشزد کند که عوامل مختلفی باعث شده اند که ضحاکی پیدا شود و مدت ها به حکمرانی ظالمانه اش ادامه دهد و این تنها، گناه ضحاک نیست که او تبهکار شده است و به تبهکاری ادامه می دهد. از میان رفتن ضحاک هم به عوامل مختلفی وابسته است و تنها به قیام کاوه ای وابسته نیست. این داستان در طول تاریخ ایران به نماد و الگویی بی نظیر برای مبارزات ایرانیان در مقابل ظلم و تباهی تبدیل شده است. این نوشتار با روش کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی، به بررسی کی یاز جنبه های داستان ضحاک در شاهنامه و تحلیل محتوای آن می پردازد و قصد دارد، عوامل برآمدن و برافتادن این پادشاه منفور و برخی از حوادث ناشی از آن را در حماسۀ ملی ایران تبیین کند.

لینک ثابت مقاله

کلید واژه ها: شاهنامه، داستان ضحاک، جمشید، قیام کاوه، فریدون