جامعه شناسی پیشرفت
Sociology Of Pishraft
جامعهشناسی «پیشرفت»، در پی معرفی جامعهشناسی توسعه جدید (New Development) است. توسعه بیش از آنکه روش باشد، بینش است. خاستگاه توسعه (Development) غرب و جامعه مدنی است که مبتنی بر تفکر اومانیستی و عقل ابزاری شکل گرفته و ابتنای آن بر «فلسفه غرب» است. نظام معرفتی سکولار که نگاهی صرفا عقلانی و مدرن منهای معنویت به زندگی، جامعه و انسان دارد. در توسعه، چراغ ساحت معنوی انسان و جامعه خاموش است و همه دغدغه ها در رسیدن بشر به لذت و آسایش بیشتر خلاصه می شود. پیشرفت (Pishraft) اما، به رسیدن به کمال انسانی توجه دارد؛ بر بستر «حکمت» شکل گرفته و ریشه در معنویت دارد. عقلانیتی مبتنی بر معنویت که اقلیم معرفتی جامعه را به سوی جامعه مهدوی سوق میدهد. «پیشرفت» بنای نفی توسعه را ندارد اما با نقد توسعه، به رهاشدگی مبدأ و مقصد در توسعه میتازد و معتقد به مبدأ و معاد است و تحلیل انسان و جامعه را بدون در نظر داشتن مبدأ (توحید) و مقصد (معاد)، تحلیلی نافرجام می پندارد...نگاه به جهان منهای نگاه به مبدأ و مقصد، یعنی نگاهی رها شده به جهان که حاصل آن-هرچند به نهایت لذت رسیده باشد- سرگشتگی و پوچی است... .
« فلسفه»توسعه، اعتبار بخشی به شئونات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زندگی دنیوی انسان است ولی «حکمت» پیشرفت، با گذار از ساحت مادی زندگی، تا ابدیت امتداد می یابد.
جامعهشناسی «پیشرفت»، در پی معرفی جامعهشناسی توسعه جدید (New Development) است. توسعه بیش از آنکه روش باشد، بینش است. خاستگاه توسعه (Development) غرب و جامعه مدنی است که مبتنی بر تفکر اومانیستی و عقل ابزاری شکل گرفته و ابتنای آن بر «فلسفه غرب» است. نظام معرفتی سکولار که نگاهی صرفا عقلانی و مدرن منهای معنویت به زندگی، جامعه و انسان دارد. در توسعه، چراغ ساحت معنوی انسان و جامعه خاموش است و همه دغدغه ها در رسیدن بشر به لذت و آسایش بیشتر خلاصه می شود. پیشرفت (Pishraft) اما، به رسیدن به کمال انسانی توجه دارد؛ بر بستر «حکمت» شکل گرفته و ریشه در معنویت دارد. عقلانیتی مبتنی بر معنویت که اقلیم معرفتی جامعه را به سوی جامعه مهدوی سوق میدهد. «پیشرفت» بنای نفی توسعه را ندارد اما با نقد توسعه، به رهاشدگی مبدأ و مقصد در توسعه میتازد و معتقد به مبدأ و معاد است و تحلیل انسان و جامعه را بدون در نظر داشتن مبدأ (توحید) و مقصد (معاد)، تحلیلی نافرجام می پندارد...نگاه به جهان منهای نگاه به مبدأ و مقصد، یعنی نگاهی رها شده به جهان که حاصل آن-هرچند به نهایت لذت رسیده باشد- سرگشتگی و پوچی است... .
« فلسفه»توسعه، اعتبار بخشی به شئونات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زندگی دنیوی انسان است ولی «حکمت» پیشرفت، با گذار از ساحت مادی زندگی، تا ابدیت امتداد می یابد.